آموزش معماری دانشگاهی یا غیر دانشکاهی کدامیک در دهه گذشته مفیدتر و موثرتر بوده اند؟


بابک شکوفی: خانمها و آقایان عصر بخیر، این دومین جلسه بحث و گفتگوی رخداد معماری است کسانی که جلسه قبل حضور داشتند در این مجموعه میدانند جلسات ما یک موضوع محوری را مطرح می کنیم در قالب یک سوال و بعد افرادی از دو دیدگاه مختلف دو سوی پنل ما را تشکیل می دهند، در بخش اول این جلسه اعضای پنل در مورد موضوع محوری و سوالی که ما مطرح کردیم با همدیگر بحث میکنند و در بخش دوم شرکت کنندگان محترم هم می توانند وارد بحث با اعضای پنل بشوند.


همانطور که میدانید در سالهای اخیر و در دهه های اخیر در بخش آموزش معماری، دانشکده های معماری توسعه زیادی پیدا کرده اند، آماری که ما داریم از تعداد دانشکده های معماری چه آزاد چه دولتی و دانشکده های دیگر و همینطور دانشجوهای معماری شاید حدود 001 برابر آن چیزی باشد که 03-52 سال پیش بوده ولی در کنار این توسعه کمی وسیع و سریع انتقاد جدی به این حوزه در سالهای اخیر شده، مثلا گفته شده همه موسسات دانشگاهی که متولی آموزش معماری هستند. این 001 ها موسسه از یک برنامه واحد تبعیت می کنند و با یک برنامه واحد که از طرف وزارت علوم تعیین شده پیروی می کنند و این امکان خلاقیت را از مدیران آن واحدهای آموزشی برای اینکه بتوانند برنامه هایی که به به نظرشان مفید می ایند را اجرا کنند میگیرد
تا حد زیادی در عین حال گفته می شود که این برنامه قدیمی است یعنی حدود 03 سال زمان انقلاب فرهنگی تدوین شده و در همه این سه دهه گذشته ساختار اصلی برنامه حفظ شده و تغییراتی که کرده خیلی جزئی بوده چیز دیگری که گفته می شود واحد هایی که دانشجوهای معماری می خوانند چه واحد های عمومی چه واحد های اختصاصی خیلی عملا به دردشون نمی خورد ،در فضای حرفه ای که بعد از دانشگاه با آن مواجه بودن و متقابلا دروس و واحدهایی که خیلی به دردشان می خورد خیلی کمتر از آن چیزی است که باید باشد. مثلا شما می دانید که دانشجوی کارشناسی با گذراندن 5 پروژه طراحی می تواند معمار بشود و لیسانس بگیرد و وارد جامعه بشود، در واقع فقط 5 تا تجربه طراحی داشتن و5 تا پروژه طراحی گذراندن خیلی کمه برای اینکه کسی بتواند به عنوان معمار وارد جامعه بشود. در عین حال در سالهای گذشته در کنار جریان آکادمیک معماری یک جریان غیر رسمی و غیر آکادمیک هم در حوزه آموزش معماری در ایران توسعه خیلی زیادی پیدا کرد، به خصوص در سالهای اخیر و بخش خصوصی هم عمدتا متولی این داستان بوده یعنی کلاسهای آزاد معماری،چه کلاسهایی در حوزه تئوری چه کارگاه هایی عملی که مربوط به موسسات غیر رسمی هستند که ثبت نشده و خودشون وارد این حوزه شدند.
یک بخش دیگر سمینارهایی هستند که در کشور برگزار می شوند به طوری که می دانید افرادی هستند که وارد این حوزه برگزاری سمینارها شدند و ممکن است هیچ موسسه رسمی را هم نمایندگی نکنند ولی خودشان برنامه ریزی می کنند وسمینار ها را برگزار می کنند. به این بخش هم در کنار توسعه کمی خیلی سریع بوده انتقاداتی را بر اهالی حرفه وارد می کردند، مثلا می گفتند بعضی وقتها از موضوعات این کلاسها، موضوعات یک مقدار بیش از حد تخیلی و فانتزی هست و خیلی ممکن است به درد معمار جوانی که وارد بازار کار میشود و با واقعیت های بازار کار این موضوعات خیلی ارتباطی ندارد و یا جوره دیگری نقد در موردش صورت می گیرد، در واقع تجاری سازی یا تجاری شدن بیش از حد بعضی از این فعالیت ها هست و نقدی که به این کلاسها وارده و گفته می شود این است که یک مقدار ی جنبه تجاری این کلاسها در بعضی جاها پر رنگ تر از جنبه عملی اش می شود یا مثلا در مورد خیلی از این سمینارهایی که برگزار می شود، گفته می شود که هزینه خیلی زیادی برای کسانی که ثبت نام می کنند 001 ها هزار تومان هزینه ثبت نام آن سمینارها ، حالا 1 یا 2 روزه و عملا چیزی که بیشتر بچه ها در دستشون هست و یا حتی خوشان دنبالشان هستند گواهی نامه شرکت در سمینار است که مثلا اگر بعدا بخواهند از دانشگاه خارجی پذیرش بگیرند گواهینامه در دستشان باشد غیر از آن گواهینامه عملا بار عملی زیادی ندارد. این مجموعه ای از انتقاداتی هست که به هر دو بخش آموزش آکادمیک و غیر آکادمیک در سالهای اخیر در ایران مطرح شده .

* پایان بخش اول گزارش جلسه
بخش دوم به زودی بارگذاری خواهد شد