9
شهریور مـاه 1396

مسابقه معماری داخلی دُلچه ویتا

داوران مسابقه: علیرضا تغابنی، فیروز فیروز
علی کرمانیان، مهسا مجیدی، رضا نجفیان
و داور علی البدل:کامران حیرتی
  •   گالری فیلم
نگاهی به مسابقه دلچه ویتا
علیرضا تغابنی
مسابقه دلچه ویتا که با نوع طرح مسئله ی خود توجه به سازماندهی داخلی را می طلبید با استقبال زیادی از نسل جوان معماری ایران مواجه شد و کمیت و کیفیت بالای طرح ها نویدبخش ظهور پربارِ نسل بعدی معماری معاصر ایران است. بیشتر پروژه هایی که در رتبه های بالای (حدود 30 طرح فینالیست) قرار گرفتند دارای خصوصیات مشترکی بودند که سعی می کنم در این نوشته کوتاه آنها را ذکر کنم:
الف: پروژه ها با توجه تمام و کمال به سازماندهی فضایی طراحی شده-اند، یعنی با فاصله گرفتن از مقوله هایی چون دکورسازی، پوسته سازی، تزئینات یا حتی داستان پردازی، سمبولیسم و نمادگرایی؛ سعی کرده بودند انرژی و سمت و سوی خود را به کنش و واکنش بین فضاها، توده و خالی و سیرکولاسیون سه بعدی کاربر در فضا متمرکز کنند و این فاصله گذاری آگاهانه میان سازماندهی فضایی با دکورسازی یا رویکرد روایت گر؛ از هوشمندی شرکت کنندگان و فینالیست ها بود که مقیاس، نوع و دوره ای که در آن مسابقه برگزار می شود را به درستی دریافته بودند.
ب: پروژه ها به استراتژی سازماندهنده ی فضای خود تا حد نهایت وفادار بودند که این وفاداری اسکتریم باعث می شد پروژه ها دارای شخصیت، لحن و واژگان فضایی منحصر به فردی باشند؛ این یکپارچگی و پرهیز از چند زبانی بودن، پروژه هایی رادیکال و یکپارچه را به وجود می آورد. مثلاً می شود به پروژه ای که اتاق های متحرک در فضا شناور بودند نگاه کرد و دید که این ایده تا حد نرده ها و پله ها توسعه پیدا کرده و نرده با افقی شدن می تواند به کف تبدیل شود و پله ها با کنار هم قرار گرفتن می توانند به سقفی شفاف تبدیل شوند.
ج) از خصوصیات دیگر طرح های فینالیست و برگزیده این بود که هر کدام دنیای منحصر به فرد خود را از لحاظ کیفیت و حسی فضا ایجاد کرده بودند. یعنی فارغ از بحث سازماندهی فضایی با بحث هایی نظیر کیفیت های نوری، متریالی، رنگ و اجسام موجود در پروژه ها که دریافت حسی مخاطب را از فضا شکل می دهد؛ با تبحر بسیار بالایی از کلیشه های موجود در فضاهای مجازی فاصله می گرفت و دنیایی یکه و ممتاز را برای خود ایجاد می کرد.
انگار که هر کدام نه پروژه معماری متمایز؛ بلکه دنیایی ذهنی و ملموسِ جداگانه است. این مسأله را به طور مثال در پروژه ششم که فضاسازی داخلی آن با عملکردهای متفاوت با خانه، با نور و رنگ و پرسناژهای سورئال خود قدرت تخیل طراح را می رساند، به وضوح می توان مشاهده کرد.
از لحاظ سازماندهی فضایی، چند روش را می توان دید؛ پروژه های وید در میان که رتبه اول هم در میان آنها قرار دارد؛ پروژه های کانتِینری که زیر فضاهایی به صورت آویز در آن قرار دارند که پروژه های دوم و سوم در میان آن ها هستند؛ پروژه هایی که به صورت تکه تکه و جداجدا فضاها را سازماندهی کردند و پروژه هایی که هسته ی اصلی و ساختمان را در وسط قرار داده و ویدهای کناری و تکه تکه را فعال کرده بودند؛ و البته پروژه هایی که دو یا چند روش را با هم ترکیب کرده بودند